Baby shower پسر بلا
پسرم بلاخره بعد 1 هفته دوندگی به کمک مامان نازی و بابا شهرام و خاله هدی و عمو آرش تونستم مهمونی شما رو برگزار کنم.... مامانی کل این هفته رو استرس داشت که نکنه مهمونی خوب نشه اما به لطف خدا همه چی خیلی عالی پیش رفت و کلی هم به همه ی مهمون ها خوش گذشت و شما هم مطمئنم با اون تکون هایی که می خوردی کلی فان داشتی.. بلاخره اولین باری بود که این همه آدم بزرگ به خاطر شما دور هم جمع شده بودن... قربونت برم که تو با اون یه ذره قد و وزنت یک هفته 5 تا آدم گنده رو درگیر خودت کرده بودی... اول همه عکس خودم و خودت رو میذارم که داری آخرین روزهاتو توی بدن من می گذرونی اینم از بابا شهرام وقتی داشتن بخش خوشمزه مهمونی شما رو آماده می کردن ...
نویسنده :
مامان آوا
7:07